معنی فارسی fumous

B1

فوموس، به معنای دارای بخار، دودی یا مه‌آلوده است.

Having smokiness or mist; obscured.

example
معنی(example):

آسمان فوموس به طوفانی نزدیک نشان می‌داد.

مثال:

The fumous sky hinted at a coming storm.

معنی(example):

او به طریقی فوموس صحبت کرد که پر از عدم یقین بود.

مثال:

He spoke in a fumous manner, full of uncertainty.

معنی فارسی کلمه fumous

:

فوموس، به معنای دارای بخار، دودی یا مه‌آلوده است.