معنی فارسی funambulant

B2

فانامبولا، مربوط به راه رفتن بر روی طناب.

Pertaining to a tightrope walker.

example
معنی(example):

هنرپیشه فانامبولا تماشاچیان را با تعادلش مجذوب کرد.

مثال:

The funambulant performer captivated the audience with his balance.

معنی(example):

فانامبولا بودن کار آسانی نیست و نیاز به سال‌ها تمرین دارد.

مثال:

Being funambulant is no easy task and requires years of practice.

معنی فارسی کلمه funambulant

: معنی funambulant به فارسی

فانامبولا، مربوط به راه رفتن بر روی طناب.