معنی فارسی funambulism
B1فنآمبولیسم، هنر راه رفتن بر روی طناب و نیاز به تنظیم سخت تجارب جسمی و روانی.
The skill or art of tightrope walking.
- NOUN
example
معنی(example):
فنآمبولیسم به تعادل و تمرکز بالایی نیاز دارد.
مثال:
Funambulism requires great balance and concentration.
معنی(example):
هنر فنآمبولیسم قرنهاست که تمرین میشود.
مثال:
The art of funambulism has been practiced for centuries.
معنی فارسی کلمه funambulism
:فنآمبولیسم، هنر راه رفتن بر روی طناب و نیاز به تنظیم سخت تجارب جسمی و روانی.