معنی فارسی funambulic

B2

فنآمبولیک، مربوط به هنر بند بازی یا راه رفتن بر روی طناب، به ویژه در زمینه هنری و نمایشی.

Relating to the act of tightrope walking.

example
معنی(example):

هنرمند فنآمبولیک به آرامی بر روی طناب بند بازی کرد.

مثال:

The funambulic artist walked gracefully on the tightrope.

معنی(example):

مهارت‌های فنآمبولیک او تماشاگران را در سیرک شگفت‌زده کرد.

مثال:

Her funambulic skills amazed the audience at the circus.

معنی فارسی کلمه funambulic

:

فنآمبولیک، مربوط به هنر بند بازی یا راه رفتن بر روی طناب، به ویژه در زمینه هنری و نمایشی.