معنی فارسی functionalizing
B1کارکردی کردن، تبدیل یک روش یا ابزار به شیوهای که عملیاتی و کارآمد باشد.
The process of making something functional or operational.
- VERB
example
معنی(example):
تیم در حال کارکردی کردن نرمافزار برای بهبود عملکرد است.
مثال:
The team is functionalizing the software to improve performance.
معنی(example):
کارکردی کردن این روش اجازه میدهد در سناریوهای مختلف مورد استفاده قرار گیرد.
مثال:
Functionalizing this method allows it to be applied in various scenarios.
معنی فارسی کلمه functionalizing
:کارکردی کردن، تبدیل یک روش یا ابزار به شیوهای که عملیاتی و کارآمد باشد.