معنی فارسی functionarism
B1کارکردگرایی، نظریهای که تأکید بر کارکردها به عنوان عامل اصلی در شکلگیری ساختارها دارد.
A theoretical perspective emphasizing functions as the primary factors governing structures.
- OTHER
example
معنی(example):
کارکردگرایی ایدهای را ترویج میدهد که کارکردها ساختار را اداره میکنند.
مثال:
Functionarism promotes the idea that functions govern structure.
معنی(example):
اصول کارکردگرایی میتوانند در زمینههای مختلف مطالعه به کار روند.
مثال:
The principles of functionarism can be applied in various fields of study.
معنی فارسی کلمه functionarism
:کارکردگرایی، نظریهای که تأکید بر کارکردها به عنوان عامل اصلی در شکلگیری ساختارها دارد.