معنی فارسی fundatrix

B1

عنوانی برای زنانی که در زمینه تأمین مالی و کمک‌ها فعالیت می‌کنند.

A term for women involved in fundraising and finance activities.

example
معنی(example):

یک موسس می‌تواند از طریق ابتکاراتش تأثیر قابل توجهی بر اقتصاد محلی بگذارد.

مثال:

A fundatrix can significantly impact the local economy through her initiatives.

معنی(example):

موسس یک برنامه جمع‌آوری کمک مالی برای حمایت از هنرمندان محلی برگزار کرد.

مثال:

The fundatrix organized a fundraiser to support local artists.

معنی فارسی کلمه fundatrix

:

عنوانی برای زنانی که در زمینه تأمین مالی و کمک‌ها فعالیت می‌کنند.