معنی فارسی funded debt
B1بدهی که برای تأمین مالی پروژهها یا سرمایهگذاریها تأمین شده است و شامل پرداختهای بهرهای میشود.
Debt that is backed by specific financial resources and is used to finance various projects.
- NOUN
example
معنی(example):
شرکت یک بدهی تأمینشده دارد که باید آن را پرداخت کند.
مثال:
The company has a funded debt which it needs to repay.
معنی(example):
بدهی تأمینشده معمولاً برای تأمین مالی پروژههای بلندمدت استفاده میشود.
مثال:
Funded debt is often used to finance long-term projects.
معنی فارسی کلمه funded debt
:
بدهی که برای تأمین مالی پروژهها یا سرمایهگذاریها تأمین شده است و شامل پرداختهای بهرهای میشود.