معنی فارسی fungicolous
B1به موجوداتی اطلاق میشود که در قارچها زندگی میکنند.
Living on or within fungi.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
برخی حشرات قارچنشین هستند و بر روی قارچها زندگی میکنند.
مثال:
Certain insects are fungicolous, living on fungi.
معنی(example):
گونههای قارچنشین کاملاً به قارچها برای زیستگاه خود وابستهاند.
مثال:
Fungicolous species depend entirely on fungi for their habitat.
معنی فارسی کلمه fungicolous
:به موجوداتی اطلاق میشود که در قارچها زندگی میکنند.