معنی فارسی funs
B2سرگرمیها، اشکالی از لذت و شادی که معمولاً در فعالیتهای اجتماعی و تفریحی به دست میآید.
Various activities that provide enjoyment and amusement.
- verb
verb
معنی(verb):
To tease, kid, poke fun at, make fun of.
مثال:
Hey, don't get bent out of shape over it; I was just funning you.
example
معنی(example):
بچهها در پارک تفریحی بسیار سرگرم شده بودند.
مثال:
The kids had lots of funs at the amusement park.
معنی(example):
بازی با دوستان همیشه به سرگرمیهای زیادی منجر میشود.
مثال:
Playing with friends always results in funs.
معنی فارسی کلمه funs
:
سرگرمیها، اشکالی از لذت و شادی که معمولاً در فعالیتهای اجتماعی و تفریحی به دست میآید.