معنی فارسی furball

B1

توده‌ای از مو که به دلیل لیسیدن و جذب موها در معده حیوانات خانگی مانند گربه‌ها ایجاد می‌شود.

A mass of fur that has been swallowed, commonly found in cats.

noun
معنی(noun):

A ball of fur, especially one coughed up by a cat.

معنی(noun):

A particularly furry person or animal.

معنی(noun):

A large aerial battle consisting of many fighter aircraft.

example
معنی(example):

گربه یک گلوله مو را روی فرش بالا آورد.

مثال:

The cat coughed up a furball on the carpet.

معنی(example):

گلوله‌های مو در گربه‌های پرموی معمول است.

مثال:

Furballs are common in long-haired cats.

معنی فارسی کلمه furball

: معنی furball به فارسی

توده‌ای از مو که به دلیل لیسیدن و جذب موها در معده حیوانات خانگی مانند گربه‌ها ایجاد می‌شود.