معنی فارسی furcule

B1

فورکول، نوعی نرده یا مانع که معمولاً در باغ‌ها برای جداسازی فضاها استفاده می‌شود.

A type of fence or barrier often found in gardens used for separating spaces.

example
معنی(example):

سگ از روی فورکول پریده و شروع به بازی کرد.

مثال:

The dog jumped over the furcule and started playing.

معنی(example):

یک فورکول معمولاً در باغ یافت می‌شود.

مثال:

A furcule can often be found in the garden.

معنی فارسی کلمه furcule

: معنی furcule به فارسی

فورکول، نوعی نرده یا مانع که معمولاً در باغ‌ها برای جداسازی فضاها استفاده می‌شود.