معنی فارسی furdel

B1

فوردل، یک وسیله یا بازیچه در شکل‌های نرم و مهیج.

A soft and playful object or toy.

example
معنی(example):

گربه با فوردل روی زمین بازی کرد.

مثال:

The cat played with the furdel on the floor.

معنی(example):

یک فوردل را در گوشه اتاق پیدا کردم.

مثال:

I found a furdel lying in the corner of the room.

معنی فارسی کلمه furdel

: معنی furdel به فارسی

فوردل، یک وسیله یا بازیچه در شکل‌های نرم و مهیج.