معنی فارسی furled
B2به حالت جمعشده یا پیچیده درآمده، به خصوص درباره پارچهها یا بادبانها.
Folded or rolled up, usually referring to sails or flags.
- verb
verb
معنی(verb):
To lower, roll up and secure (something, such as a sail or flag)
example
معنی(example):
پرچم جمع شده بر روی تیرک باشکوه به نظر میرسید.
مثال:
The furled flag looked majestic on the pole.
معنی(example):
او از بادبانهای جمع شده کشتی در بندر تحسین کرد.
مثال:
She admired the furled sails of the ship in the harbor.
معنی فارسی کلمه furled
:
به حالت جمعشده یا پیچیده درآمده، به خصوص درباره پارچهها یا بادبانها.