معنی فارسی furnage

B1

فورنژ، ترکیبی از خاک رس که باید در دمای بالا پخته شود تا سخت شود.

The material or mixture used in pottery that is fired at high temperatures to become hard.

example
معنی(example):

فورنژ برای فرآیند ساخت سفال بسیار مهم است.

مثال:

The furnage is crucial for the pottery-making process.

معنی(example):

آنها از فورنژ برای گرم کردن خاک رس استفاده کردند.

مثال:

They used the furnage to heat the clay.

معنی فارسی کلمه furnage

:

فورنژ، ترکیبی از خاک رس که باید در دمای بالا پخته شود تا سخت شود.