معنی فارسی furnacing

B1

فرآیند گرم کردن فلزات برای آماده‌سازی یا ذوب آن‌ها.

The process of heating metals, often for manufacturing purposes.

example
معنی(example):

فرآیند شومینه‌کاری در تولید فلز بسیار مهم است.

مثال:

Furnacing is an important process in metal manufacturing.

معنی(example):

شومینه‌کاری مواد نیاز به دماهای بالا دارد.

مثال:

The furnacing of the materials requires high temperatures.

معنی فارسی کلمه furnacing

:

فرآیند گرم کردن فلزات برای آماده‌سازی یا ذوب آن‌ها.