معنی فارسی furrings

B1

پرزها، رشته‌های نرم و لطیف که بر روی سطحی قرار دارند.

Furry protrusions or textures found on surfaces.

example
معنی(example):

پرزهای روی مبلمان به اتاق کمک زیبایی می‌کرد.

مثال:

The furrings on the furniture added a nice touch to the room.

معنی(example):

من موارد مختلفی از پرزها را در فرش مشاهده کردم.

مثال:

I noticed various furrings in the carpet.

معنی فارسی کلمه furrings

:

پرزها، رشته‌های نرم و لطیف که بر روی سطحی قرار دارند.