معنی فارسی furtively

C1 /ˈfɜːtɪvli/

به‌طور پنهانی، به معنای انجام کارها به‌ صورت مخفیانه و بدون جلب توجه است.

In a way that attempts to avoid notice or attention.

adverb
معنی(adverb):

In a furtive manner.

example
معنی(example):

او به‌طور پنهانی در طول جلسه به تلفن‌اش نگاه کرد.

مثال:

He furtively checked his phone during the meeting.

معنی(example):

او به‌طور پنهانی نامه را به کیف او گذاشت.

مثال:

She furtively slipped the letter into his bag.

معنی فارسی کلمه furtively

: معنی furtively به فارسی

به‌طور پنهانی، به معنای انجام کارها به‌ صورت مخفیانه و بدون جلب توجه است.