معنی فارسی furunculoid
B2فروانکولویید به ویژگیها و نشانههای مشابه جوشهای چرکی اشاره دارد.
Resembling a furuncle; having a boil-like appearance.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این وضعیت به صورت فروانکولویید ظاهر شد.
مثال:
The condition appeared furunculoid in nature.
معنی(example):
ظاهر فروانکولویید میتواند نشاندهنده عفونت باشد.
مثال:
A furunculoid appearance can suggest infection.
معنی فارسی کلمه furunculoid
:فروانکولویید به ویژگیها و نشانههای مشابه جوشهای چرکی اشاره دارد.