معنی فارسی furunculous

B2

فروانکولوس به وضعیتی اشاره دارد که شامل عفونت‌های مکرر جوش‌های چرکی است.

Characterized by the presence of multiple furuncles.

example
معنی(example):

او به مدت چند هفته از وضعیت فروانکولوس رنج می‌برد.

مثال:

He suffered from a furunculous condition for weeks.

معنی(example):

عفونت‌های فروانکولوس می‌توانند به عوارض جدی منجر شوند.

مثال:

Furunculous infections can lead to serious complications.

معنی فارسی کلمه furunculous

:

فروانکولوس به وضعیتی اشاره دارد که شامل عفونت‌های مکرر جوش‌های چرکی است.