معنی فارسی fuscescent
B1فوسسنت به رنگی اشاره دارد که در حال تغییر به سمت تیرهتر یا اشباعتر است.
Describing a gradual darkening or saturation in color, typically in botanical contexts.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
ظاهر فوسسنت میوه نشانهای از رسیدگی آن است.
مثال:
The fuscescent appearance of the fruit signals ripeness.
معنی(example):
برخی گیاهان دارای برگهای فوسسنت هستند که با تغییر فصل رنگ آنها تغییر میکند.
مثال:
Some plants have fuscescent leaves that change color with seasons.
معنی فارسی کلمه fuscescent
:فوسسنت به رنگی اشاره دارد که در حال تغییر به سمت تیرهتر یا اشباعتر است.