معنی فارسی fusure

B1

fusure، یک روش یا تکنیک برای پیوند دادن دو یا چند عنصر به‌طور دائمی.

A method or technique for permanently joining two or more components.

example
معنی(example):

پزشک procedure fusure ای را برای بهبودی بیمار پیشنهاد داد.

مثال:

The doctor suggested a fusure procedure for the patient's recovery.

معنی(example):

تکنیک‌های fusure معمولاً در مهندسی پیشرفته به کار می‌روند.

مثال:

Fusure techniques are often used in advanced engineering.

معنی فارسی کلمه fusure

:

fusure، یک روش یا تکنیک برای پیوند دادن دو یا چند عنصر به‌طور دائمی.