معنی فارسی fuzed

B1 /fjuːzd/

فوز شده، به حالتی اشاره دارد که یک دستگاه انفجاری آماده باشد.

Describes a device that has been fitted with a fuze.

verb
معنی(verb):

(professional usage) To attach a fuze to.

adjective
معنی(adjective):

Being equipped with a fuze

example
معنی(example):

بمب فوز شده برای استقرار آماده بود.

مثال:

The fuzed bomb was ready for deployment.

معنی(example):

آنها دستگاه را فوز کردند تا اطمینان حاصل کنند که درست کار خواهد کرد.

مثال:

They fuzed the device to ensure it would work correctly.

معنی فارسی کلمه fuzed

: معنی fuzed به فارسی

فوز شده، به حالتی اشاره دارد که یک دستگاه انفجاری آماده باشد.