معنی فارسی gabelled

B1

گابِل شده، به معنای مشمول مالیات یا عوارض خاصی وجود دارد.

Subject to taxation or fees, especially regarding land use.

example
معنی(example):

زمین گابِل شد و هزینه‌ها در زمان برداشت باید پرداخت می‌شد.

مثال:

The land was gabelled, and the fees were due at harvest time.

معنی(example):

ملک‌هایی که گابِل شده بودند با بار مالی قابل توجهی مواجه شدند.

مثال:

Properties that were gabelled faced significant financial burdens.

معنی فارسی کلمه gabelled

:

گابِل شده، به معنای مشمول مالیات یا عوارض خاصی وجود دارد.