معنی فارسی gabon
B1کشوری در غرب آفریقا که به خاطر زیستگاههای طبیعی و تنوع گیاهی و جانوریاش شناخته شده است.
A country located on the west coast of Central Africa, known for its rainforests and biodiversity.
- NOUN
example
معنی(example):
گابون به خاطر تنوع زیستی غنی خود مشهور است.
مثال:
Gabon is known for its rich biodiversity.
معنی(example):
پایتخت گابون لیبرقید است.
مثال:
The capital of Gabon is Libreville.
معنی فارسی کلمه gabon
:کشوری در غرب آفریقا که به خاطر زیستگاههای طبیعی و تنوع گیاهی و جانوریاش شناخته شده است.