معنی فارسی galliney

B1

گالینی، مرتبط با یا هم‌خانواده با گالین است.

Pertaining to gallines; characteristic of chickens.

example
معنی(example):

مزرعه گالینی با فعالیت‌های زیاد شلوغ بود.

مثال:

The galliney farm was bustling with activity.

معنی(example):

او به یک مکان گالینی رفت تا زندگی روستایی را تجربه کند.

مثال:

She visited a galliney place to experience rural life.

معنی فارسی کلمه galliney

:

گالینی، مرتبط با یا هم‌خانواده با گالین است.