معنی فارسی gamboges

B2

رنگی زرد و قوی که از درخت گامبوج استخراج می‌شود، غالباً در هنر استفاده می‌شود.

A strong yellow pigment derived from the gamboge tree, commonly used in art.

example
معنی(example):

هنرمند از گامبوج‌ها برای خلق مناظر زیبا استفاده کرد.

مثال:

The artist used gamboges to create beautiful landscapes.

معنی(example):

گامبوج‌ها معمولاً در نقاشی‌های سنتی به کار می‌روند.

مثال:

Gamboges are often used in traditional painting.

معنی فارسی کلمه gamboges

:

رنگی زرد و قوی که از درخت گامبوج استخراج می‌شود، غالباً در هنر استفاده می‌شود.