معنی فارسی gamming
B1جملهای که به بازی کردن، به ویژه در محیطهای مجازی یا رقابتی اشاره دارد.
Playing games, especially in a competitive or online context.
- VERB
example
معنی(example):
گامینگ معمولاً در بازیهای رقابتی دیده میشود.
مثال:
Gamming is often seen in competitive gaming.
معنی(example):
او از گامینگ با دوستانش به صورت آنلاین لذت میبرد.
مثال:
He enjoys gamming with his friends online.
معنی فارسی کلمه gamming
:
جملهای که به بازی کردن، به ویژه در محیطهای مجازی یا رقابتی اشاره دارد.