معنی فارسی gangland

B2

منطقه‌ای که باند‌های مجرم در آنجا فعالیت می‌کنند.

An area dominated by gang-related crime.

noun
معنی(noun):

The underworld of organized crime.

example
معنی(example):

فعالیت‌های گنگلند اغلب با جرم و خشونت مرتبط است.

مثال:

Gangland activities are often associated with crime and violence.

معنی(example):

این مستند به جنبه‌های تاریک زندگی گنگلند پرداخت.

مثال:

The documentary explored the dark side of gangland life.

معنی فارسی کلمه gangland

: معنی gangland به فارسی

منطقه‌ای که باند‌های مجرم در آنجا فعالیت می‌کنند.