معنی فارسی gardenin

B1

باغبانی، فعالیت کشت و نگه‌داری گیاهان.

The act of cultivating and tending to a garden.

example
معنی(example):

باغبانی یک فعالیت آرامش‌بخش است که بسیاری از مردم از آن لذت می‌برند.

مثال:

Gardenin is a relaxing activity that many people enjoy.

معنی(example):

او تعطیلات آخر هفته‌اش را به باغبانی و مراقبت از گیاهانش می‌گذراند.

مثال:

She spends her weekends gardenin and nurturing her plants.

معنی فارسی کلمه gardenin

: معنی gardenin به فارسی

باغبانی، فعالیت کشت و نگه‌داری گیاهان.