معنی فارسی gardeny

B2

باغ‌گونه یا شبیه به باغ.

Having characteristics or qualities reminiscent of a garden.

example
معنی(example):

او دختری با لباس باغ‌گونه که پر از الگوهای گل بود، پوشیده بود.

مثال:

She wore a gardeny dress covered in flower patterns.

معنی(example):

کافه حال و هوای باغ‌گونه‌ای داشت و داخل آن پر از سرسبزی بود.

مثال:

The cafe had a gardeny atmosphere with lots of greenery inside.

معنی فارسی کلمه gardeny

: معنی gardeny به فارسی

باغ‌گونه یا شبیه به باغ.