معنی فارسی gare

B1

محل ورودی و خروجی قطارها که مردم برای سفر به آنجا می‌روند.

A place where trains arrive and depart, often used by people for travel.

example
معنی(example):

قطار به ایستگاه درست به موقع رسید.

مثال:

The train arrived at the gare right on time.

معنی(example):

ما در ایستگاه منتظر دوستانمان بودیم.

مثال:

We waited at the gare for our friends.

معنی فارسی کلمه gare

: معنی gare به فارسی

محل ورودی و خروجی قطارها که مردم برای سفر به آنجا می‌روند.