معنی فارسی garnishable
B1قابلیت تزئین کردن یا اضافه کردن مواد جانبی به غذا.
Capable of being garnished or decorated with side elements.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
برخی غذاها قابل گارنیس با سبزیجات هستند.
مثال:
Some dishes are garnishable with herbs.
معنی(example):
دسر با تزیینات مختلف قابل تزئین است.
مثال:
The dessert is garnishable with different toppings.
معنی فارسی کلمه garnishable
:
قابلیت تزئین کردن یا اضافه کردن مواد جانبی به غذا.