معنی فارسی garnisher
B1گارنیشر به شخص یا نهادی اشاره دارد که مسئولیت جمعآوری و نگهداری بخشی از درآمد بدهکار را بر عهده دارد.
A person or entity authorized to withhold wages to satisfy a debt.
- NOUN
example
معنی(example):
گارنیشر بخشی از حقوق را به دلیل بدهیهای پرداخت نشده برداشت کرد.
مثال:
The garnisher took a part of the salary due to unpaid debts.
معنی(example):
او از اینکه یک گارنیشر میتواند بخشی از چک حقوقش را برداشت کند، متعجب شد.
مثال:
He was surprised to learn that a garnisher could take a portion of his paycheck.
معنی فارسی کلمه garnisher
:
گارنیشر به شخص یا نهادی اشاره دارد که مسئولیت جمعآوری و نگهداری بخشی از درآمد بدهکار را بر عهده دارد.