معنی فارسی gartered
B1به معنای اینکه جورابها به وسیله نوار یا بندها به پا بسته میشوند.
Having elastic bands or straps to hold stockings up; typically used in clothing descriptions.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او در مهمانی جورابهای گارترد پوشید.
مثال:
She wore gartered stockings to the party.
معنی(example):
لباس آستینهای گارترد داشت که ظاهری منحصر به فرد به آن میبخشد.
مثال:
The dress had gartered sleeves for a unique look.
معنی فارسی کلمه gartered
:
به معنای اینکه جورابها به وسیله نوار یا بندها به پا بسته میشوند.