معنی فارسی gassiness

B1

حالت یا کیفیت داشتن گاز در معده یا روده‌ها که ممکن است موجب سوء‌تفاهم عاطفی شود.

The state of being gassy; the presence of gas in the digestive tract.

example
معنی(example):

گازناکی او اتاق را بسیار ناخوشایند کرد.

مثال:

His gassiness made the room quite uncomfortable.

معنی(example):

گازناکی می‌تواند نشانه‌ای از مشکلات گوارشی باشد.

مثال:

Gassiness can be a symptom of digestive issues.

معنی فارسی کلمه gassiness

: معنی gassiness به فارسی

حالت یا کیفیت داشتن گاز در معده یا روده‌ها که ممکن است موجب سوء‌تفاهم عاطفی شود.