معنی فارسی gast

B1

حالت التهابی معده، اغلب به صورت درد یا ناراحتی.

A rare term referring to a gastric condition; can also mean stomach pain.

example
معنی(example):

او سال‌ها پیش یک گاست داشت که بسیار شدید بود.

مثال:

He had a gast many years ago that was quite severe.

معنی(example):

پزشک علائم یک گاست را به بیمار توضیح داد.

مثال:

The doctor explained the symptoms of a gast to the patient.

معنی فارسی کلمه gast

: معنی gast به فارسی

حالت التهابی معده، اغلب به صورت درد یا ناراحتی.