معنی فارسی gastarbeiter

C1

نوعی کارگر مهاجر که به کشور دیگری برای کار می‌آید.

A foreign worker, especially one who moves to another country to work.

example
معنی(example):

گاست آربیتر به اقتصاد محلی کمک کرد.

مثال:

The gastarbeiter contributed to the local economy.

معنی(example):

بسیاری از گاست آربیترها برای کار به کشور ما آمدند.

مثال:

Many gastarbeiters came to our country for work.

معنی فارسی کلمه gastarbeiter

: معنی gastarbeiter به فارسی

نوعی کارگر مهاجر که به کشور دیگری برای کار می‌آید.