معنی فارسی gastriloquial
B1مربوط به نوعی سخنرانی یا گفتگوی مرتبط با موضوعات غذایی.
Pertaining to a style of speaking related to food topics.
- OTHER
example
معنی(example):
او یک سخنرانی gastriloquial در جشنواره غذا ارائه داد.
مثال:
She delivered a gastriloquial speech at the food festival.
معنی(example):
مباحث gastriloquial اغلب مخاطب را سرگرم میکند.
مثال:
Gastriloquial discussions often entertain the audience.
معنی فارسی کلمه gastriloquial
:
مربوط به نوعی سخنرانی یا گفتگوی مرتبط با موضوعات غذایی.