معنی فارسی gaumy

B1

کثیف و غیربهداشتی، به خصوص در مورد غذا یا محیط اشاره دارد.

Gaumy describes something that is dirty, greasy, or has an unpleasant smell.

example
معنی(example):

اتاق بوی ناخوشایندی از غذای قدیمی داشت.

مثال:

The room had a gaumy smell from the old food.

معنی(example):

بعد از باران، باغ به نظر خیس و کثیف می‌رسید.

مثال:

After the rain, the garden looked gaumy and wet.

معنی فارسی کلمه gaumy

: معنی gaumy به فارسی

کثیف و غیربهداشتی، به خصوص در مورد غذا یا محیط اشاره دارد.