معنی فارسی gavages
B1عملی که در آن خوراک به طور اجباری به حیوانات داده میشود.
The act of force-feeding, especially in animals.
- NOUN
example
معنی(example):
دامپزشک از روش گوارش برای کمک به حیوانات بیمار استفاده کرد.
مثال:
The vet performed gavages to help the sick animals eat.
معنی(example):
گوارش میتواند یک روش بحثبرانگیز در تغذیه حیوانات باشد.
مثال:
Gavage can be a controversial practice in animal feeding.
معنی فارسی کلمه gavages
:
عملی که در آن خوراک به طور اجباری به حیوانات داده میشود.