معنی فارسی gavelage
B1عمل استفاده از چکش برای اعلام پایان یا شروع یک رویداد.
The act of using a gavel to indicate the start or end of a session.
- NOUN
example
معنی(example):
زمان ضربه زدن به چکش سریع بود و پایان بحث را اعلام کرد.
مثال:
The gavelage was quick, signaling the end of the debate.
معنی(example):
ضربه زدن به چکش نشان داد که زمان حرکت به جلو است.
مثال:
The gavelage indicated that it was time to move on.
معنی فارسی کلمه gavelage
:
عمل استفاده از چکش برای اعلام پایان یا شروع یک رویداد.