معنی فارسی gawm
B1صدای غیرطبیعی یا ناهنجاری که معمولا در شرایط خاصی ایجاد میشود.
A sound made, often involuntarily, in response to surprise or discomfort.
- NOUN
example
معنی(example):
او هنگام لغزش بر روی بند کفشهایش یک صدای عجیب ساخت.
مثال:
He made a gawm when he tripped over his shoelaces.
معنی(example):
او هنگام دیدن عنکبوت یک صدای عجیب از خود درآورد.
مثال:
She let out a gawm upon seeing the spider.
معنی فارسی کلمه gawm
:
صدای غیرطبیعی یا ناهنجاری که معمولا در شرایط خاصی ایجاد میشود.