معنی فارسی gazel
B1گازل، نوعی آهو با جثه کوچک و پاهای بلند که در مناطق خشک و علفی زندگی میکند.
A small, graceful antelope found in arid regions, known for its slender body.
- NOUN
example
معنی(example):
گازل حیوانی زیبا و باوقار است که در مرتعها یافت میشود.
مثال:
The gazel is a beautiful and graceful animal found in the grasslands.
معنی(example):
ما در حین سافاریمان در آفریقا یک گازل دیدیم.
مثال:
We saw a gazel while on our safari in Africa.
معنی فارسی کلمه gazel
:
گازل، نوعی آهو با جثه کوچک و پاهای بلند که در مناطق خشک و علفی زندگی میکند.