معنی فارسی gazeless

B1

بدون گاز، به وضعیتی اطلاق می‌شود که در آن حیوانات گاز وجود نداشته باشند.

Describing an area or situation devoid of gazehounds or similar animals.

example
معنی(example):

چشم‌انداز بدون گاز به نظر خالی می‌رسید.

مثال:

The gazeless landscape seemed empty without animals.

معنی(example):

منطقه بدون گاز فاقد حیات وحشی بود که روزگاری در آنجا شکوفا بود.

مثال:

The gazeless area lacked the wildlife that once thrived there.

معنی فارسی کلمه gazeless

: معنی gazeless به فارسی

بدون گاز، به وضعیتی اطلاق می‌شود که در آن حیوانات گاز وجود نداشته باشند.