معنی فارسی genealogising
B1ژنئالوژی کردن یعنی در حال تحقیق و بررسی نسلها و ارتباطات خانوادهها بودن.
The present participle of genealogise, meaning the ongoing action of tracing lineage.
- verb
verb
معنی(verb):
To investigate family lineage.
معنی(verb):
To relate the history of a family.
example
معنی(example):
ما در این آخر هفته در حال ژنتیکی کردن ریشههای خانوادهامان هستیم.
مثال:
We are genealogising our family origins this weekend.
معنی(example):
آنها در حال ژنتیکی کردن هستند تا میراث خود را کشف کنند.
مثال:
They are genealogising to discover their heritage.
معنی فارسی کلمه genealogising
:
ژنئالوژی کردن یعنی در حال تحقیق و بررسی نسلها و ارتباطات خانوادهها بودن.