معنی فارسی geomorphogenic
B2فرایندها و عواملی که به تولید و تغییر شکل زمین و مناظر جغرافیایی منجر میشوند.
Referring to processes that generate and shape landforms.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
فرایندهای شکلزایی زمین شناسی طی زمان، منظره را شکل میدهند.
مثال:
Geomorphogenic processes shape the landscape over time.
معنی(example):
مطالعه عوامل شکلزایی زمین شناسی برای درک اشکال زمین ضروری است.
مثال:
The study of geomorphogenic factors is essential for understanding landforms.
معنی فارسی کلمه geomorphogenic
:فرایندها و عواملی که به تولید و تغییر شکل زمین و مناظر جغرافیایی منجر میشوند.