معنی فارسی geomorphogenist

B2

شخصی که به مطالعه شکل‌گیری و تغییرات اشکال زمین می‌پردازد.

A specialist who studies the formation and evolution of landforms.

example
معنی(example):

یک زمین‌شناس شکل‌زای زمین، مطالعه می‌کند که چگونه اشکال زمین تشکیل می‌شوند.

مثال:

A geomorphogenist studies how landforms are formed.

معنی(example):

به عنوان یک زمین‌شناس شکل‌زای زمین، او تحقیقات میدانی در مورد الگوهای فرسایش انجام می‌دهد.

مثال:

As a geomorphogenist, she conducts field research on erosion patterns.

معنی فارسی کلمه geomorphogenist

:

شخصی که به مطالعه شکل‌گیری و تغییرات اشکال زمین می‌پردازد.