معنی فارسی germanhood
B1احساس هویت و تعلق به فرهنگ یا کشور آلمان.
The state of being German or possessing German heritage.
- NOUN
example
معنی(example):
او به آلمانی بودن و میراث خود افتخار میکرد.
مثال:
He took pride in his germanhood and heritage.
معنی(example):
احساس آلمانی بودن جامعه را متحد کرده بود.
مثال:
The sense of germanhood unified the community.
معنی فارسی کلمه germanhood
:احساس هویت و تعلق به فرهنگ یا کشور آلمان.