معنی فارسی germanism
B2آلمانگرایی به تمایلات، ایدهها یا رفتارهایی اشاره دارد که بر اساس فرهنگ و زبان آلمانی پایهگذاری شدهاند.
A tendency or practice influenced by German culture and language.
- NOUN
example
معنی(example):
آلمانگرایی که در این منطقه مشهود است، ریشههای تاریخی دارد.
مثال:
The germanism prevalent in the region has historical roots.
معنی(example):
آنها آلمانگرایی را به منظور تقویت پیوندهای فرهنگی خود با آلمان پذیرفتند.
مثال:
They embraced germanism to strengthen their cultural ties with Germany.
معنی فارسی کلمه germanism
:آلمانگرایی به تمایلات، ایدهها یا رفتارهایی اشاره دارد که بر اساس فرهنگ و زبان آلمانی پایهگذاری شدهاند.